۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه
آقای خاتمی ولایت در حال سقوط است و هیچ معجزه ای فریاد رس نیست
جناب سید محمد خاتمی اظهارات و درخواست های حد اقلی شما به نمایندگی از سوی جبهه ی اصلاحات از حاکمیت سرکش نیت خیر خواهانه شما و یارانتان برای رسیدن به حداقل آرامش و جلوگیری از صدمات و لطمات بیشتر به مملکت ,ملت و انقلاب است هر فردی که حداقل شناختی از راه ,روش و منش شما داشته باشد برایش قابل فهم و درک و احترام است در حالیکه خود شما بهتر از هر فرد دیگری می دانید و به آن ایمان دارید. راهی که آقای علی خامنه ای و مریدانش سالهاست برگزیده اند نه قابل اصلاح و نه برگشتی از آن میسر است تا حال بشر از ابتدای خلقت که غرش برآورد که منم تا حال اینچنین بوده و هست و خواهد بود خصلت جهل , جاهلیت,خودخواهی و خود پرستی زمانی هم که قدرت بی مهار و سرکش که در ید آن قرار گرفته و توجیهاتی همچون قوم, نژاد,ملیت,مذهب را به سلاح و شمشیر تبدیل نموده انتهای آن جز فاجعه که نه خود بلکه بسیاری گناهکار و بی گناه را هم قربانی نموده و می نماید تا او به زمین غلتانیده شود اگر به گذشته دور نرویم و شاهان ,خوانین,سلاطین ودیگر بت هایی چون لنین,استالین,هیتلر,موسولینی,عیدی امین,صدام و ___باید با کمال تاسف گفت نظام ولایت هم سالهاست از ریل خارج و با شتاب سرسام آوری به این قشون بدنامان تاریخ پیوند ناگسستنی خورده و حال تا خرخره در منجلابی که یاران مستبد ولی در آن غرق و دفن شده گرفتار و نه شما و نه هیچ معجزه ای چه زمینی و یا آسمانی قادر به نجات این بت بنام ولایت نخواهد بود جز انتظار و نظاره در سقوط و متلاشی شدن قطاری که مستبدان وطنی خود بارها فرموده اند سرنشینان آن هستند و بدون ترمزدر حال تاختن درسراشیبی فنا و نیستی می باشند.
۱۳۸۹ دی ۷, سهشنبه
سجده در برابر القاعده و وهابیون در برابر شیعه کشی مقام عظمای ولایت
امروز خبری تکان دهنده در بعضی از سایتها و رسانه ها مبنی بر قتل علی رضا عسکری درج گردیده امیدوارم که عاری از حقیقت باشد اما اگر غیر از این باشد و این جنایت توسط هر فرد , گروه , سازمان و یا هر دولتی انجام گرفته باشد عملی است غیر قابل بخشش و ایمان دارم نه اینکه ملت بزرگ ایران هرگز آن را فراموش بلکه یقینا عاملین و آمرین آن را بی مجازات نخواهد گذاشت اما روی سخن من با اشغال گران حاکم بر مملکتم ایران است که سه دهه همانند اقوام دوران بربریت با قساوت و شقاوت تمام .دهها هزار جوان سرافراز از کرد,لربلوچ,عرب, فارس ,ترکمن ,آذری و وابسته به هر دین و آیین در حالیکه حاکمیت بنام تشیع اما بچه شیعه ها به مراتب ستمی که بر آنان روا داشته و شیعه کشی که در سه دهه توسط این علمای مدافع تشیع براه افتاده باید در برابر القاعده و وهابیون افراطی و جنایاتی که در عراق, پاکستان, یمن و عیره روا داشته بر آنان سجده نمود اینان به دلیل سهل انگاری و عدم لیاقت و بی توجهی در جادهها و به دلیل گسترش فقر, بیماری, اعتیاد و ادامه جنگ بی هدف (پس ازفتح خرمشهر) صدها هزار ایرانی را به کام مرگ هدایت و فقط و فقط برای بقای خود و جهت تارج و غارت بی حد حصر که حال شاهد لشکریانی از اشراف زادگان نوظهور و فاقد بی اصل و نصب در درون قلب ولایت رشد ونمو یافته آیا بهتر نیست دست از تظاهر و فریب به عنوان حامی ملت برداشته و خفه شوید
خبر مربوط به قتل علی رضا عسکری
۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه
از نعمت الله نصیری تا حیدر مصلحی
نه بیگانه ,نه شاه و نه ولایت بلکه این ماییم بنام ملت که به دلیل عدم خودباوری همیشه احساس نموده که هنوز در دوران کودکی به سر میبریم و دائما به دلیل وحشت و گریز از مسئولیت پذیری تاریخی خود از پدری نالایق و ظالم در رویا و خیال خود باتغییر نمودن شکل و شمایل ظاهری از جمله ,کلاه,تاج و عمامه خود را فریب داده و با دادن وکالت تام الاختیار و بلا عزل به آنان نه ملت و مملکت, بلکه کتاب مقدسمان بنام حریم خصوصیمان به آنان هدیه داده از نعمت الله نصیری تا حیدر مصلحی در دایره ای مخلوط از تاج و عمامه که از جهل و جور و فساد بنا گردیده و ملت را در قلب آن به اسارت درآوردند .طبق تجربیات بی ثمر که همه استبدادیان به دلیل تهی بودن از فکر واندیشه دائما تلاش نموده که اقدامات شکست خورده همسنگران اسبق خود را به دلیل وا ماندگی از خیزش ملت مجددا به بوته آزمایش بگذارند ,می کوشند تا بخشهایی از ستم ها و ظلم ها که در محدوده انسانیت انسانها روا داشته جهت گسترش رعب و وحشت بیشتر بر ملا نمایند آن هم زمانی که ستم کاران احساس می نمایند که توده ی ستم دیده ملت به سوی اتحاد و همبستگی جهت رهایی از سیطره ظالمان به پیش میرود بعلاوه حریم شکنی اینان تازگی ندارد رهبران جوامع پیشرو با اعزام فرزندان خود به اقسا نقاط جهان صاحب علم و صنعت تجربیات آنان را توسط همان سفیران جهت پیشرفت و ترقی ملت به مملکت خود انتقال دهندولی نظامهای ظالمی که طی یک قرن اخیر بر ما حاکم گردیده با انتقال درندگان امنیتی خود به کشورهایی همچون چین , کره شمالی ,بلاروس و ____ تجربیاتی چون ساخت سلول و ابزارهای پیشرفته جهت مهار , سرکوب , شکنجه و غیره را به ارمغان آورده اند
۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه
ضمن سلام
نام من سبز است
پدرم در 22 بهمن 1357 تولد یافت و به همراه میلیونها نفر از برادران و خواهران خود در راهپیمایی معروف به کره ماه جهت دیدار با مظهر عدالت و آزادی از باب رفع عطش یک قرن و ناکام مانده از بحر قطره ای
پدربزرگم را در 28 مرداد 1332 سر بریدندجد بزرگم بنام مشروطه نام معرف حضورتان هستچرا تا این درجه اجعاف , واقعا مگر می شود در برابر تابیدن خورشید را گرفت؟خود می دانی که من نه حرامزاده ام و نه لقمه حرام چرا نمی پذیرید حقیقت را بر عکس تلاش شما بر این امر حرام نیست بر عکس گذشته من دارای شناسنامه ای رسمی و کامل هستم می دانی ثفاوت من سبز با شما و حتی پدر خود (22 بهمن ) در فکر و اندیشه من عشق به همه هستی نه بصورت گزینشی به همین دلیل همراه با پدران و مادران خود در شکستن بت همراه هم اما هرگز دیگر بتی را نخواهم ساخت که دیگر ندا ها و سهراب ها را باز از دست دهیم هرگزاندیشه من سبز باور کنید که یقین دارم که می دانی سراسر توام با بشر دوستی ، شرافت ، عزت و استقلال خود و ملت و مملکت استوار استمن سبز شیفته آزادیم، من سبز تشنه عدالتم ، من دمکراسی که حق همه بشریت است طلب میکنم من سبز یک اصلاح گر تمام عیارم نه شورشیم و نه دیگر انقلابی را طالبم که یقین دارم هر دو فنای ایران و ایرانی را مهیا میکند . باور کنید فقط و فقط اصلاح ، اصلاح و اصلاح در تمامی امور قدمی هم به عقب نمی توانم بردارم که ایمان دارم این شمایید که بیش از حد معمول قدم برداشته تا درجه ای که فشار نعلین شما بر گلویم کاملا لمس نموده ام .پس شما باید به عقب برگردید عقب نشینی من جز مرگ ارمغانی برای من ندارد شما و یارانتان دائما در حال فتح قلعه های رنگارنگ هستید اگر لحظه ای پایین را نگاه کنید به روشنی کویری سوزان و مرگ آوری را می بینید که میلیونها هموطن تو و من در این کویر در حال جدال با مرگند شما کسانی را انسان میدانید که در برابرتان زانو بر زمین زند در غیر این صورت همه حشره ای بیش نیستند .شبی از شبهای ماه مبارک رمضان 1384 که خود و پدرم در سلولهای انفردای سربازان امام زمان در شیراز بودیم افطار فرارسید سلولی که پدر در آن اسیر بود چند سلول جلوتر بود نگهبان صدای پدر زد که لیوان (پلاستیکی ) را بده برای چای . وی گفت که لیوان خیلی کثیف که نگهبان با غرش به وی گفت خودت کثیفی ، وطن فروش ، کافر و ...بعد از آزادی روزی از پدرم سوال کردم که چرا کلمه کافر گفتند هر کس حضرت آقا را قبول نداشته باشد از دید این دوستان مسلمان نیست وی گفت بارها این بحث با آقایان که رسما خود را مالک اشتر و ما را یاران طلحه و زبیر می نامند در درون بازداشتگاه اطلاعات و سلولهای سپاه پاسداران و حتی بنوعی در دادگاه انقلاب مطرح و بحث شدهالبته تلاش دارم سری به دفترچه خاطرات پدرم بزنم با نام( آه و اشک ) و بخش هایی که از دوران اسارت و آوارگی مشترک بود به
رهروان جنبش سبز تقدیم کنم هر چند پدرم حاضر نیست از دایره آن تعهدات اخلاقی خود پا فرا نهد با همه ستم ها ، زندانها و حال در سن پنجاه سالگی شبی با رها نمودن خانه و کاشانه خود به غربت پناه برد و خانواده پنج سال است که او را یا پشت میله ها و یا تلفن ارتباط دارد .در بخشی نوشتآن سحرگاهی که یاران گذشته با بی پروایی به حریم خانه ای هجوم آوردند و دستبند مشترکی بر دستهای من و رضا زدند بلکه اسناد ، مدارک ، نوشتهای سه دهه بصورت روز مره که صد برگ می شد ، کامپیوتر، گذرنامه و ... را جمع کردند آن فردی که مسئول اکیپ بود نگاهی خشم آلود به تصویر آیت ا... منتظری که در دو دهه گذشته در منزلم آویزان بوده نمود .پس از انتقال از نورآباد ممسنی به بازداشتگاه اطلاعات در شیراز در سرازیری دشت ارژن ماشینی که رضا در آن غل و زنجیر بود از کنار ماشینی که خودم (تویوتای دو کابین )درآن دست و پاهایم هم در غل و زنجیر بود عبور و آهی کشیدم مسئولی که در صندلی جلوی ماشین نشسته بود سرش را برگرداند به سویم گفت مشایخی چرا ناراحتی گفتم نه. گفت می دانی امام زمان بدلیل خدمات گذشته ات به انقلاب و جبهه و جنگ دوستت دارد که بدست ما گیر آفتادید تا در خروج از کشور در دام اجانب .ادامه داد که کار، کار شیطان است گفتم کدام شیطان گفت همان شیطانی که رهبرتان (منظور آیت ا... منتظری و عکس در خانه ) را در سن هفتاد سالگی فریب داد تو و دوستانتان را هم فریب داده ...
نام من سبز است
پدرم در 22 بهمن 1357 تولد یافت و به همراه میلیونها نفر از برادران و خواهران خود در راهپیمایی معروف به کره ماه جهت دیدار با مظهر عدالت و آزادی از باب رفع عطش یک قرن و ناکام مانده از بحر قطره ای
پدربزرگم را در 28 مرداد 1332 سر بریدندجد بزرگم بنام مشروطه نام معرف حضورتان هستچرا تا این درجه اجعاف , واقعا مگر می شود در برابر تابیدن خورشید را گرفت؟خود می دانی که من نه حرامزاده ام و نه لقمه حرام چرا نمی پذیرید حقیقت را بر عکس تلاش شما بر این امر حرام نیست بر عکس گذشته من دارای شناسنامه ای رسمی و کامل هستم می دانی ثفاوت من سبز با شما و حتی پدر خود (22 بهمن ) در فکر و اندیشه من عشق به همه هستی نه بصورت گزینشی به همین دلیل همراه با پدران و مادران خود در شکستن بت همراه هم اما هرگز دیگر بتی را نخواهم ساخت که دیگر ندا ها و سهراب ها را باز از دست دهیم هرگزاندیشه من سبز باور کنید که یقین دارم که می دانی سراسر توام با بشر دوستی ، شرافت ، عزت و استقلال خود و ملت و مملکت استوار استمن سبز شیفته آزادیم، من سبز تشنه عدالتم ، من دمکراسی که حق همه بشریت است طلب میکنم من سبز یک اصلاح گر تمام عیارم نه شورشیم و نه دیگر انقلابی را طالبم که یقین دارم هر دو فنای ایران و ایرانی را مهیا میکند . باور کنید فقط و فقط اصلاح ، اصلاح و اصلاح در تمامی امور قدمی هم به عقب نمی توانم بردارم که ایمان دارم این شمایید که بیش از حد معمول قدم برداشته تا درجه ای که فشار نعلین شما بر گلویم کاملا لمس نموده ام .پس شما باید به عقب برگردید عقب نشینی من جز مرگ ارمغانی برای من ندارد شما و یارانتان دائما در حال فتح قلعه های رنگارنگ هستید اگر لحظه ای پایین را نگاه کنید به روشنی کویری سوزان و مرگ آوری را می بینید که میلیونها هموطن تو و من در این کویر در حال جدال با مرگند شما کسانی را انسان میدانید که در برابرتان زانو بر زمین زند در غیر این صورت همه حشره ای بیش نیستند .شبی از شبهای ماه مبارک رمضان 1384 که خود و پدرم در سلولهای انفردای سربازان امام زمان در شیراز بودیم افطار فرارسید سلولی که پدر در آن اسیر بود چند سلول جلوتر بود نگهبان صدای پدر زد که لیوان (پلاستیکی ) را بده برای چای . وی گفت که لیوان خیلی کثیف که نگهبان با غرش به وی گفت خودت کثیفی ، وطن فروش ، کافر و ...بعد از آزادی روزی از پدرم سوال کردم که چرا کلمه کافر گفتند هر کس حضرت آقا را قبول نداشته باشد از دید این دوستان مسلمان نیست وی گفت بارها این بحث با آقایان که رسما خود را مالک اشتر و ما را یاران طلحه و زبیر می نامند در درون بازداشتگاه اطلاعات و سلولهای سپاه پاسداران و حتی بنوعی در دادگاه انقلاب مطرح و بحث شدهالبته تلاش دارم سری به دفترچه خاطرات پدرم بزنم با نام( آه و اشک ) و بخش هایی که از دوران اسارت و آوارگی مشترک بود به
رهروان جنبش سبز تقدیم کنم هر چند پدرم حاضر نیست از دایره آن تعهدات اخلاقی خود پا فرا نهد با همه ستم ها ، زندانها و حال در سن پنجاه سالگی شبی با رها نمودن خانه و کاشانه خود به غربت پناه برد و خانواده پنج سال است که او را یا پشت میله ها و یا تلفن ارتباط دارد .در بخشی نوشتآن سحرگاهی که یاران گذشته با بی پروایی به حریم خانه ای هجوم آوردند و دستبند مشترکی بر دستهای من و رضا زدند بلکه اسناد ، مدارک ، نوشتهای سه دهه بصورت روز مره که صد برگ می شد ، کامپیوتر، گذرنامه و ... را جمع کردند آن فردی که مسئول اکیپ بود نگاهی خشم آلود به تصویر آیت ا... منتظری که در دو دهه گذشته در منزلم آویزان بوده نمود .پس از انتقال از نورآباد ممسنی به بازداشتگاه اطلاعات در شیراز در سرازیری دشت ارژن ماشینی که رضا در آن غل و زنجیر بود از کنار ماشینی که خودم (تویوتای دو کابین )درآن دست و پاهایم هم در غل و زنجیر بود عبور و آهی کشیدم مسئولی که در صندلی جلوی ماشین نشسته بود سرش را برگرداند به سویم گفت مشایخی چرا ناراحتی گفتم نه. گفت می دانی امام زمان بدلیل خدمات گذشته ات به انقلاب و جبهه و جنگ دوستت دارد که بدست ما گیر آفتادید تا در خروج از کشور در دام اجانب .ادامه داد که کار، کار شیطان است گفتم کدام شیطان گفت همان شیطانی که رهبرتان (منظور آیت ا... منتظری و عکس در خانه ) را در سن هفتاد سالگی فریب داد تو و دوستانتان را هم فریب داده ...
نامه دبیر فدراسیون سراسری پناهندگان
To: UNHCR in Turkey
CC: Human Rights Organizations and Institutions
We, in International Federation of Iranian Refugees (IFIR), are in receipt of reports and photographs from Van, Turkey, according to which two refugee applicants by the names of Kamran Abdollahzade and Reza Mashayekhi, well known political activists, have gone on dry hunger strike in that city. According to the said reports, the Turkish police has arrested the two refugee applicants for a short period of time and warned them that if they continued their hunger strike and appealed to the country’s media, they would be detained and, most probably, deported. Following their release the refugee applicants reportedly went back to UNHCR location and took up their strike. The placard by their side reads, “No to bread, no to water, until receiving reply!”
Kamran Abdollahzade and Reza Mashayekhi spent the nights of Monday and Tuesday of last week in cold, rainy weather. Exactly 40 hours have passed since they began their hunger strike, but they have not received any reply or even attention from UNHCR.
We believe it is only fair to ask UNHCR official in Van, Did you not consider it your responsibility to attend to the plights of these refugee applicants? Is it not the responsibility of UNHCR in Turkey as well as other countries to attend to the affairs of the people whose human rights have been violated in Iran and other countries? Have the said two refugee applicants not come to UNHCR in desperation to seek help in order to defend their human rights?
The reports of the action taken by these two refugee applicants as a last resort have been widely reflected on news web site together with the deeply sad scenes of their hunger strike that bring tears to the eyes of any fair viewer. Yet UNHCR officials have completely ignored them. UNHCR is presented everywhere as a humanitarian institution, but facts tell a different story. It has been 26 months since these two refugees have referred to UNHCR as applicants but have neither received a reply nor any financial aid. Kamran Abdollahzade and Reza Mashayekhi are protesting this grave negligence on the part of the UNHCR.
We are deeply apprehensive about Kamran Abdollahzade and Reza Mashayekhi’s health as well as their security, and therefore request UNHCR to review their cases and grant them refugee status as soon as possible.
We hereby also urge these two dear friends to break their hunger strike and stop further hurting themselves. They have already been hurt enough physically and emotionally during the past 26 months. We urge them to break their hunger strike and continue their struggle in different ways. They should rest assured that IFIR will support them in every possible way, and make sure that their voice is heard across the world.
Abdollah Asadi
Secretary,
International Federation of Iranian Refugees
11 March 2009
CC: Human Rights Organizations and Institutions
We, in International Federation of Iranian Refugees (IFIR), are in receipt of reports and photographs from Van, Turkey, according to which two refugee applicants by the names of Kamran Abdollahzade and Reza Mashayekhi, well known political activists, have gone on dry hunger strike in that city. According to the said reports, the Turkish police has arrested the two refugee applicants for a short period of time and warned them that if they continued their hunger strike and appealed to the country’s media, they would be detained and, most probably, deported. Following their release the refugee applicants reportedly went back to UNHCR location and took up their strike. The placard by their side reads, “No to bread, no to water, until receiving reply!”
Kamran Abdollahzade and Reza Mashayekhi spent the nights of Monday and Tuesday of last week in cold, rainy weather. Exactly 40 hours have passed since they began their hunger strike, but they have not received any reply or even attention from UNHCR.
We believe it is only fair to ask UNHCR official in Van, Did you not consider it your responsibility to attend to the plights of these refugee applicants? Is it not the responsibility of UNHCR in Turkey as well as other countries to attend to the affairs of the people whose human rights have been violated in Iran and other countries? Have the said two refugee applicants not come to UNHCR in desperation to seek help in order to defend their human rights?
The reports of the action taken by these two refugee applicants as a last resort have been widely reflected on news web site together with the deeply sad scenes of their hunger strike that bring tears to the eyes of any fair viewer. Yet UNHCR officials have completely ignored them. UNHCR is presented everywhere as a humanitarian institution, but facts tell a different story. It has been 26 months since these two refugees have referred to UNHCR as applicants but have neither received a reply nor any financial aid. Kamran Abdollahzade and Reza Mashayekhi are protesting this grave negligence on the part of the UNHCR.
We are deeply apprehensive about Kamran Abdollahzade and Reza Mashayekhi’s health as well as their security, and therefore request UNHCR to review their cases and grant them refugee status as soon as possible.
We hereby also urge these two dear friends to break their hunger strike and stop further hurting themselves. They have already been hurt enough physically and emotionally during the past 26 months. We urge them to break their hunger strike and continue their struggle in different ways. They should rest assured that IFIR will support them in every possible way, and make sure that their voice is heard across the world.
Abdollah Asadi
Secretary,
International Federation of Iranian Refugees
11 March 2009
نامه دبیر فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی به یو ان ترکیه
به کیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در ترکیه
رونوشت به سازمانها و نهادهای دفاع از حقوق بشر
طبق اخبار و تصاویری که از شهر وان به فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی رسیده است، دو پناهنده به نامهای کامران عبدالله زاده و رضا مشایخی از فعالین سیاسی و شناخته شده از روز دوشنبه 9 مارس در مقابل کمسیاریای عالی پناهندگان در شهر وان ترکیه دست به اعتصاب غذای خشک زده اند.
بنا به اخبار رسیده از شهر وان، پلیس ترکیه برای مدت کوتاهی پناهجویان اعتصابی را بازداشت کرده و به آنها گفته است: چنانچه به اعتصاب خود ادامه دهید و آن را به رسانه های کشور بکشانید بازداشت و چه بسا از این کشور اخراج خواهید شد. برطبق همین اخبار پناهجویان اعتصابی بعد از آزادی از بازداشت به مقابل دفتر سازمان ملل برگشته و به اعتصاب خود ادامه داده اند. برروی پلاکارتهایی که پناهجویان اعتصابی در دست گرفته اند نوشته شده است: "نه نان، نه آب تا دریافت جواب".
کامران عبدالله زاده و رضا مشایخی شب دوشنبه و سه شنبه در هوای بسیار سرد و بارانی در مقابل درب UNHCR ماندند و تا زمان صدور این نامه 40 ساعت از اعتصاب غذای خشک آنها می گذرد با این حال هنوز هیچ جوابی و هیچ توجهی از جانب کمسیاریای عالی پناهندگان سازمان ملل به آنان نشده است.
آیا نباید مقامات کمیساریای عالی پناهندگان سریعا به مشکلات این پناهجویان رسیدگی می کردند؟ وظایف بخش پناهندگی سازمان ملل در ترکیه چیست؟ مگر دفتر این سازمان در ترکیه و سایر نقاط دنیا قرار نیست به امور کسانی رسیدگی نماید که حقوق انسانیشان در ایران و سایر نقاط دنیا زیر پا گذاشته میشود؟ مگر کامران عبدالله زاده و رضا مشایخی برای دفاع از حقوق انسانیشان به این سازمان پناه نیاورده اند؟
پس چرا آنها در مقابل چشمان شما به عنوان مقامات بخش پناهندگی سازمان ملل دارند از سرما و گرسنگی خشک می شوند و شما لام تا کام حرفی نمی زنید و توجهی نمی کنید؟
بازتاب اعتصاب این دو پناهجو در مقابل دفتر سازمان ملل در 48 ساعت گذشته و تصاویر غم انگیز اعتصاب غذای آنها در سایتهای خبری بغض هر بیننده ای را می ترکاند. اما مقامات بخش پناهندگی سازمان ملل با بی توجهی کامل از کنار آن می گذرند.
درحالی که از بخش پناهندگی این سازمان به عنوان یک نهاد انسانی نام برده می شود اما واقعیت ها در مورد آن عملا طور دیگری است. 26 ماه از معرفی این پناهجویان به این سازمان می گذرد بدون اینکه هیچ پاسخی به آنها داده باشند و بدون اینکه هیچ هزینه ای به آنها تعلق گرفته باشد.
اعتراض این پناهجویان، اعتراضی است به این بی توجهی ها از اینرو فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی بشدت نگران وضع امنیتی و سلامتی آنهاست. به همین جهت خواستار رسیدگی فوری به پرونده پناهجویان اعتصابی و برسمیت شناختن حق پناهندگی آنها از سوی دفتر بخش پناهندگی سازمان ملل است. در عین حال فدراسیون از دوستان عزیز کامران عبدالله زاده و رضا مشایخی میخواهد که برای حفظ موقعیت جسمی خود و جلوگیری از آسیب جسمی بیشتر بر روح و روان خود به اعتصاب غذای خود پایان دهند و اعتراض و مبارزه خود را به شکل دیگری ادامه دهند. مطمئن باشید فدراسیون سراسری پناهنگان ایران با تمام توان خود صدای اعتراض برحق شما را به دنیا مخابره خواهد کرد.
عبدالله اسدی
دبیر فدراسیون سراسری پناهنگان ایرانی
11 مارس 2009
رونوشت به سازمانها و نهادهای دفاع از حقوق بشر
طبق اخبار و تصاویری که از شهر وان به فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی رسیده است، دو پناهنده به نامهای کامران عبدالله زاده و رضا مشایخی از فعالین سیاسی و شناخته شده از روز دوشنبه 9 مارس در مقابل کمسیاریای عالی پناهندگان در شهر وان ترکیه دست به اعتصاب غذای خشک زده اند.
بنا به اخبار رسیده از شهر وان، پلیس ترکیه برای مدت کوتاهی پناهجویان اعتصابی را بازداشت کرده و به آنها گفته است: چنانچه به اعتصاب خود ادامه دهید و آن را به رسانه های کشور بکشانید بازداشت و چه بسا از این کشور اخراج خواهید شد. برطبق همین اخبار پناهجویان اعتصابی بعد از آزادی از بازداشت به مقابل دفتر سازمان ملل برگشته و به اعتصاب خود ادامه داده اند. برروی پلاکارتهایی که پناهجویان اعتصابی در دست گرفته اند نوشته شده است: "نه نان، نه آب تا دریافت جواب".
کامران عبدالله زاده و رضا مشایخی شب دوشنبه و سه شنبه در هوای بسیار سرد و بارانی در مقابل درب UNHCR ماندند و تا زمان صدور این نامه 40 ساعت از اعتصاب غذای خشک آنها می گذرد با این حال هنوز هیچ جوابی و هیچ توجهی از جانب کمسیاریای عالی پناهندگان سازمان ملل به آنان نشده است.
آیا نباید مقامات کمیساریای عالی پناهندگان سریعا به مشکلات این پناهجویان رسیدگی می کردند؟ وظایف بخش پناهندگی سازمان ملل در ترکیه چیست؟ مگر دفتر این سازمان در ترکیه و سایر نقاط دنیا قرار نیست به امور کسانی رسیدگی نماید که حقوق انسانیشان در ایران و سایر نقاط دنیا زیر پا گذاشته میشود؟ مگر کامران عبدالله زاده و رضا مشایخی برای دفاع از حقوق انسانیشان به این سازمان پناه نیاورده اند؟
پس چرا آنها در مقابل چشمان شما به عنوان مقامات بخش پناهندگی سازمان ملل دارند از سرما و گرسنگی خشک می شوند و شما لام تا کام حرفی نمی زنید و توجهی نمی کنید؟
بازتاب اعتصاب این دو پناهجو در مقابل دفتر سازمان ملل در 48 ساعت گذشته و تصاویر غم انگیز اعتصاب غذای آنها در سایتهای خبری بغض هر بیننده ای را می ترکاند. اما مقامات بخش پناهندگی سازمان ملل با بی توجهی کامل از کنار آن می گذرند.
درحالی که از بخش پناهندگی این سازمان به عنوان یک نهاد انسانی نام برده می شود اما واقعیت ها در مورد آن عملا طور دیگری است. 26 ماه از معرفی این پناهجویان به این سازمان می گذرد بدون اینکه هیچ پاسخی به آنها داده باشند و بدون اینکه هیچ هزینه ای به آنها تعلق گرفته باشد.
اعتراض این پناهجویان، اعتراضی است به این بی توجهی ها از اینرو فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی بشدت نگران وضع امنیتی و سلامتی آنهاست. به همین جهت خواستار رسیدگی فوری به پرونده پناهجویان اعتصابی و برسمیت شناختن حق پناهندگی آنها از سوی دفتر بخش پناهندگی سازمان ملل است. در عین حال فدراسیون از دوستان عزیز کامران عبدالله زاده و رضا مشایخی میخواهد که برای حفظ موقعیت جسمی خود و جلوگیری از آسیب جسمی بیشتر بر روح و روان خود به اعتصاب غذای خود پایان دهند و اعتراض و مبارزه خود را به شکل دیگری ادامه دهند. مطمئن باشید فدراسیون سراسری پناهنگان ایران با تمام توان خود صدای اعتراض برحق شما را به دنیا مخابره خواهد کرد.
عبدالله اسدی
دبیر فدراسیون سراسری پناهنگان ایرانی
11 مارس 2009
نامه به کمیسر ارشد در امور پناهندگان سازمان ملل
To United High Commissioner for Refugee
Mr. António Guterres
This is an open letter for two asylum seekers at Turkey in Van
My name is Kamran Abdullahzahe whose political activities of Iran, after 6 years of my activities against the Islamic Republic of Iran, I forced to leave Iran and introduced to UNHCR at Turkey in Van. I was interviewed from 26 month ago by UNHCR but still waiting for respond.
Reza Mashayekhi one of the students from university of Zahedan who's forced to left Iran with his father (Amanollah Mashayekhi) after repeatedly arrested and intimidation by the intelligence ministry of Islamic Republic of Iran. They Introduced to UNHCR at Turkey in Van, they have been interviewed from one year ago but still waiting to respond.
Regard to this succinct about the activities of our political and security situation is insecure here, and the UNHCR in this city haven't been reply to our cases. We have been to strike with dry food and without water from 9th of March in the office of UNHCR. We would continueing this strike until we'd got our respond.
It is interesting that you should know, the UNHCR office don't pay attention to our situation after forty eight hours of our food and water strike in the cold weather condition.
Does this office feel any responsibility for the fate and situation of refugees? You shouldn't announce our case responds after this long time? Whether the united nation commissioner would be the last home for human who's forced to leave their homelands?
Every human will not tolerated the hunger strike cruelty it but due to our preserve of human dignity we'd be continue our strike until receiving our certainly respond.
We are informing you as the highest authority to attention our situation, so we would be able to reach our first human rights through-out the world.
"When injustice become law, Resistance become duty"
Sincerely yours
Kamran Abdulladzahe
Reza Mashayekhi
March 11, 2009
Mr. António Guterres
This is an open letter for two asylum seekers at Turkey in Van
My name is Kamran Abdullahzahe whose political activities of Iran, after 6 years of my activities against the Islamic Republic of Iran, I forced to leave Iran and introduced to UNHCR at Turkey in Van. I was interviewed from 26 month ago by UNHCR but still waiting for respond.
Reza Mashayekhi one of the students from university of Zahedan who's forced to left Iran with his father (Amanollah Mashayekhi) after repeatedly arrested and intimidation by the intelligence ministry of Islamic Republic of Iran. They Introduced to UNHCR at Turkey in Van, they have been interviewed from one year ago but still waiting to respond.
Regard to this succinct about the activities of our political and security situation is insecure here, and the UNHCR in this city haven't been reply to our cases. We have been to strike with dry food and without water from 9th of March in the office of UNHCR. We would continueing this strike until we'd got our respond.
It is interesting that you should know, the UNHCR office don't pay attention to our situation after forty eight hours of our food and water strike in the cold weather condition.
Does this office feel any responsibility for the fate and situation of refugees? You shouldn't announce our case responds after this long time? Whether the united nation commissioner would be the last home for human who's forced to leave their homelands?
Every human will not tolerated the hunger strike cruelty it but due to our preserve of human dignity we'd be continue our strike until receiving our certainly respond.
We are informing you as the highest authority to attention our situation, so we would be able to reach our first human rights through-out the world.
"When injustice become law, Resistance become duty"
Sincerely yours
Kamran Abdulladzahe
Reza Mashayekhi
March 11, 2009
نامه سرگشاده به آنتونیو گوترس
نامه سرگشاده به آنتونیو گوترس
کمیسر ارشد در امور پناهندگان سازمان ملل
از طرف دو پناهجو از شهر وان ترکیه
جناب کمیسر !
این نامه از طرف رضا مشایخی و کامران عبدلله زاده، دو پناهجو در شهر وان ترکیه می باشد رضا مشایخی دانشجوی دانشگاه زاهدان که در زمستان 1386 به اتفاق پدرش امان الله مشایخی پس از بارها بازداشت و ارعاب توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران اجبارا از ایران خارج و خود را به دفتر UNHCR معرفی کرده اند و بعد از یک سال تا کنون هیچ جوابی دریافت نکرده اند ضمنا کامران عبدالله زاده فعال سیاسی کُرد بعد از شش سال فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی ایران مجبور به ترک ایران شده و 26 ماه قبل توسط UNHCR مصاحبه شدم اما تا امروز هیچ جوابی دریافت نکرده. .
با توجه به این شرح مختصر در مورد فعالیت های سیاسی مان و اینکه وضعیت امنیتی مان در شهر وان به شدت توسط جمهوری اسلامی ایران در خطر است، و با ذکر این مطلب که دفتر کمسیاریای عالی پناهندگان واقع در شهر وان بعد از این مدت طولانی هنوز هیچ جوابی به پرونده های ما نداده است، هیچچ راهی جز اعتصاب غذای خشک و بدون آب برای ما باقی نمانده و از تاریخ نهم مارچ 2009 رو به روی دفتر کمسیاریای عالی پناهندگان شهر وان دست به اعتصاب غذا زده ایم و تا نگرفتن جواب به اعتصاب خود ادامه می دهیم.
جناب کمیسر !
جالب اینجاست که بدانید دفتر شهر وان سازمان شما با بی توجهی تمام به وضعیت ما بعد از چهل ساعت اعتصاب غذای بدون آب و در هوای بسیار سرد این شهر به وضعیت ما برخورد می کند و کوچکترین رسیدگی به پرونده های ما نشده است. و این مدت طولانی برای جواب و اعتصاب غذای ما برای اعتراض را نادیده گرفته است. آیا کمسیاریای عالی پناهندگان هیچ مسئولیتی نسبت به سرنوشت پناهجویان احساس نمی کند ؟ آیا نباید بعد از این مدت طولانی جواب های پرونده های ما را به صورت قطعی اعلام نماید ؟ آیا کمسیاریای پناهندگان سازمان ملل آخرین خانه هر انسانی نیست که بر اثر فشار مجبور به ترک وطن خود می شود ؟
جناب کمیسر !
هیچ انسانی ظلم بر خود با اعتصاب غذا را نمی پسندد اما دفتر سازمان مطبوع شما در شهر وان کار را برای ما به جایی رسانده که مجبوریم برای حفظ کرامت انسانی و حفظ جان مان دست به اعتصاب غذایی بدون آب تا گرفتن جواب بزنیم. ما به عنوان بالاترین مرجع رسیدگی به پرونده های پناهندگی مان شخص شما را خطاب قرار دادیم تا بتوانیم به صورت مشخص جواب گرفته و بتوانیم هر چه سریعتر به اولین حقوق هر انسانی در سرتاسر جهان برسیم.
"وقتی بی عدالتی قانون بشود، مقاومت یک وظیفه ست"
با احترامات
رضا مشایخی
کامران عبدلله زاده
یازدهم مارچ 2009
کمیسر ارشد در امور پناهندگان سازمان ملل
از طرف دو پناهجو از شهر وان ترکیه
جناب کمیسر !
این نامه از طرف رضا مشایخی و کامران عبدلله زاده، دو پناهجو در شهر وان ترکیه می باشد رضا مشایخی دانشجوی دانشگاه زاهدان که در زمستان 1386 به اتفاق پدرش امان الله مشایخی پس از بارها بازداشت و ارعاب توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران اجبارا از ایران خارج و خود را به دفتر UNHCR معرفی کرده اند و بعد از یک سال تا کنون هیچ جوابی دریافت نکرده اند ضمنا کامران عبدالله زاده فعال سیاسی کُرد بعد از شش سال فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی ایران مجبور به ترک ایران شده و 26 ماه قبل توسط UNHCR مصاحبه شدم اما تا امروز هیچ جوابی دریافت نکرده. .
با توجه به این شرح مختصر در مورد فعالیت های سیاسی مان و اینکه وضعیت امنیتی مان در شهر وان به شدت توسط جمهوری اسلامی ایران در خطر است، و با ذکر این مطلب که دفتر کمسیاریای عالی پناهندگان واقع در شهر وان بعد از این مدت طولانی هنوز هیچ جوابی به پرونده های ما نداده است، هیچچ راهی جز اعتصاب غذای خشک و بدون آب برای ما باقی نمانده و از تاریخ نهم مارچ 2009 رو به روی دفتر کمسیاریای عالی پناهندگان شهر وان دست به اعتصاب غذا زده ایم و تا نگرفتن جواب به اعتصاب خود ادامه می دهیم.
جناب کمیسر !
جالب اینجاست که بدانید دفتر شهر وان سازمان شما با بی توجهی تمام به وضعیت ما بعد از چهل ساعت اعتصاب غذای بدون آب و در هوای بسیار سرد این شهر به وضعیت ما برخورد می کند و کوچکترین رسیدگی به پرونده های ما نشده است. و این مدت طولانی برای جواب و اعتصاب غذای ما برای اعتراض را نادیده گرفته است. آیا کمسیاریای عالی پناهندگان هیچ مسئولیتی نسبت به سرنوشت پناهجویان احساس نمی کند ؟ آیا نباید بعد از این مدت طولانی جواب های پرونده های ما را به صورت قطعی اعلام نماید ؟ آیا کمسیاریای پناهندگان سازمان ملل آخرین خانه هر انسانی نیست که بر اثر فشار مجبور به ترک وطن خود می شود ؟
جناب کمیسر !
هیچ انسانی ظلم بر خود با اعتصاب غذا را نمی پسندد اما دفتر سازمان مطبوع شما در شهر وان کار را برای ما به جایی رسانده که مجبوریم برای حفظ کرامت انسانی و حفظ جان مان دست به اعتصاب غذایی بدون آب تا گرفتن جواب بزنیم. ما به عنوان بالاترین مرجع رسیدگی به پرونده های پناهندگی مان شخص شما را خطاب قرار دادیم تا بتوانیم به صورت مشخص جواب گرفته و بتوانیم هر چه سریعتر به اولین حقوق هر انسانی در سرتاسر جهان برسیم.
"وقتی بی عدالتی قانون بشود، مقاومت یک وظیفه ست"
با احترامات
رضا مشایخی
کامران عبدلله زاده
یازدهم مارچ 2009
اعتصاب غذا و دستگیری دو پناهجو در شهر وان ترکیه
دو فعال سیاسی و پناهجو در شهر وان امروز دوشنبه مورخ نهم مارچ 2009 در مقابل دفتر کمسیاریای عالی پناهندگان در شهر وان دست به اعتصاب غذای خشک زده اند. و در ساعت 16 توسط پلیس ترکیه دستگیر و به مکان نامعلومی انتقال داده شدند
این دو پناهجو به نامهای رضا مشایخی و کامران عبدلله زاده صبح امروز با در دست داشتن پلاکاردهایی حاوی نوشته "نه نان، نه آب، تا گرفتن جواب" که به زبان فارسی و انگلیسی بود، در رو به روی دفتر UNHCR اعلام اعتصاب غذای خشک کردند
رضا مشایخی دانشجوی دانشگاه زاهدان که در زمستان 1386 به اتفاق پدرش امان الله مشایخی (از فرماندهان اسبق سپاه) پس از بارها بازداشت و ارعاب توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اجبارا از ایران خارج و خود را به دفتر UNHCR معرفی کرده اند و بعد از یک سال تا کنون هیچ جوابی دریافت نکرده اند ضمنا کامران عبدالله زاده فعال سیاسی کُرد بعد از شش سال فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی مجبور به ترک ایران شده و 26 ماه قبل توسط UNHCR مصاحبه شده اما تا امروز هیچ جوابی دریافت نکرده است
با توجه به وضعیت امنیتی این دو پناهجو در شهر وان ترکیه و خطراتی که جمهوری اسلامی در اینجا برای این دو پناهجو ایجاد کرده است و بی توجهی تام و تمام UNHCR که به ظاهر باید حامی حقوق انسانهایی نظیر این دو عزیز باشد، آنها مجبور به اعتصاب غذای خشک برای گرفتن جواب خود شدند.و باز هم UNHCR نه تنها کمکی به این پناهجویان نکرده بلکه با همکاری با پلیس ترکیه و تماس با آنها باعث دستگیری آنها شده است. اما کامران عبدالله زاده و رضا مشایخی قبل از دستگیری اعلام داشتند که حتی در زیر شدیدترین فشارها به اعتصاب غذای خود ادامه می دهند و صدا حق طلبی خود را به این صورت به تمام انسانهای شریف و آزاده اعلام می دارند و تا هر زمان که جواب قطعی از UNHCR دریافت نکند اعتصاب را زنده نگه خواهند داشت
این دو پناهجو به نامهای رضا مشایخی و کامران عبدلله زاده صبح امروز با در دست داشتن پلاکاردهایی حاوی نوشته "نه نان، نه آب، تا گرفتن جواب" که به زبان فارسی و انگلیسی بود، در رو به روی دفتر UNHCR اعلام اعتصاب غذای خشک کردند
رضا مشایخی دانشجوی دانشگاه زاهدان که در زمستان 1386 به اتفاق پدرش امان الله مشایخی (از فرماندهان اسبق سپاه) پس از بارها بازداشت و ارعاب توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اجبارا از ایران خارج و خود را به دفتر UNHCR معرفی کرده اند و بعد از یک سال تا کنون هیچ جوابی دریافت نکرده اند ضمنا کامران عبدالله زاده فعال سیاسی کُرد بعد از شش سال فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی مجبور به ترک ایران شده و 26 ماه قبل توسط UNHCR مصاحبه شده اما تا امروز هیچ جوابی دریافت نکرده است
با توجه به وضعیت امنیتی این دو پناهجو در شهر وان ترکیه و خطراتی که جمهوری اسلامی در اینجا برای این دو پناهجو ایجاد کرده است و بی توجهی تام و تمام UNHCR که به ظاهر باید حامی حقوق انسانهایی نظیر این دو عزیز باشد، آنها مجبور به اعتصاب غذای خشک برای گرفتن جواب خود شدند.و باز هم UNHCR نه تنها کمکی به این پناهجویان نکرده بلکه با همکاری با پلیس ترکیه و تماس با آنها باعث دستگیری آنها شده است. اما کامران عبدالله زاده و رضا مشایخی قبل از دستگیری اعلام داشتند که حتی در زیر شدیدترین فشارها به اعتصاب غذای خود ادامه می دهند و صدا حق طلبی خود را به این صورت به تمام انسانهای شریف و آزاده اعلام می دارند و تا هر زمان که جواب قطعی از UNHCR دریافت نکند اعتصاب را زنده نگه خواهند داشت
اشتراک در:
پستها (Atom)