صفحات

۱۳۹۱ شهریور ۱۹, یکشنبه

آخرین جوابیه و درخواست اینجانب از دولتمردان آمریکا;(حمیدرضا ذاکری جاسوس وزارت اطلاعات)


امیدوارم که گفتگو و مصاحبه اخیر ذاکری و آقای سربی دست به دست هموطنانم هر چه گسترده تر منتشر شود که چگونه افرادی به ظاهر انسان و ادعای ایرانی بودن را یدک می کشند.
جناب ذاکری

در این گفتگو ادعای مشابهی و تهی از ارائه هر نوع مدرک و سندی  با تمام توان تلاش نمود تا خود را قلاده به گردن بیگانگان معرفی کند و با تحریک آنان جهت راه اندازی یک جنگ خانمان سوز که نتیجه ای جز ویرانی و نابودی ملت و مملکت را در پی ندارد. وبقای بیشتر نظام فرتوت و رو زوال را بدنبال دارد.
همان هدفی که حاکمیت تا به حال بدنبال آن است ولی هر انسان منصف و وطن پرست که عمق این گفته های تخیلی و سراسر از حقیقت را دنبال کند متوجه می شود که قلاده این شیاد بنام ذاکری که بر گردن دارد از جنس آل ولایت است که تمامی وطن پرستان را عامل تا این حد بی شرمانه معرفی میکند .

سه دهه نظام ولایت بدون وقفه با انواع روشهای غیر اخلاقی و غیر انسانی با ترور فیزیکی و شخصیتی و یا با پاشیدن تخم تفرقه این چنین بلایی بر سر مخالفان خود آورده که همگی شاهد و ناظر آن هستیم. حال پروسه نابودی وتخریب هنرمندان؛ شاعران؛ ترانه سرایان و خوانندگان که همگی سرمایه های واقعی این ملت هستند توسط این فرد کلید می خورد .
نظامی که دشمن اخلاق و انسانیت است چگونه شوهر زنی بنام شیرین عبادی شیرزنی که هستی خود را در راه برقراری و دموکراسی برای اجرای عدالت در طبق اخلاص و تقدیم به ملت خود و دیگر ملل نموده با تهدید و ارعاب در رسانه دولتی حاظر وادار به چنین گفته های تهی از حقیقت می نمایند.
حال چگونه از یک عامل سرسپرده آنان باید گلایه کرد . که تلاش به تحریک فرزندی که به گذشته پدرش افتخار و یک دهه از درون دخمه های ولایت تا آوراگی در خارج از پدر و فرزندی که همسنگر یگدیگر بوده و او را خطاب می کند که بیا بگو پدرت یک جنایتکار است .
شرم بر تو و جناب سربی! مسئول اطلاع رسانی چنین پروژه ننگینی را بعهده گرفته است .
بحث من با اندک فریب خوردگان غربی و دولتمردان سیاسی و نظامی ؛ امنیتی  آمریکاست که چرا در برابر چنین فردی فریبکار ؛شیاد بنام ذاکری سکوت نموده اند .
اگر پدر من و دیگران چنین هستند که این فرد ادعا میکند . و می گوید که شما (آمریکا) با قاتل فرزندان خودتان بنام امان مشایخی سالها ارتباط تنگاتنگ داشته و با وی وارد مذاکره ؛معامله و امتیاز دهی چون دریافت دلار و انتقال فرزندش به آمریکا و معاف نمودن وی از هر نوع مجازات نموده اید .
او رسما اعلام میدارد که اگر من دروغ می گویم که مشایخی یک جنایتکار است با سی آی ای ؛پنتاگون ؛ اف بی. آی تماس بگیرید.
چرا در برابر این فرد یاوه گو سکوت نموده اید !? و چرا وی را به پای میز محاکمه نمی کشانید تا اسناد و مدارک ادعایی خود را تحویل دهد . یا اینکه دست شما هم در این جام خونین آل ولایت است تا مبارزان و وطن پرستان را چنین زمین گیر نمایید.
او می گوید من را بنام پویا می شناسد . حال او می گوید من پویا نیستم رضا هستم چون در این مسئله کلیدی و دیگر ادعاهای خود در ارتباط با وزارت اطلاعات بدام افتاده ؛ در حالیکه اینجانب از بدو تولد ؛مدرسه؛ دانشگاه هرگز فردی بنام پویا مرا صدا نزده !!!

۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه

A reply to a spy of intelligence service of Islamic republic




Mr. Hamid Reza Zakeri

In the section of your disclosure , you presented accusations against my father  Aman Mashayekhi and I  which contain subject below :

You said that the Tehran’s regime with panic  of the consequence  of being disclosed  about its terroristic cooperation, is going to arrest a very important and effective key man related to terrors of  beyrot’s  detonation named Aman Mashayekhi or eliminate  him possibly .

MR.Zakeri
You devolved the killing of my father the Islamic system of Iran and obviously you are disclosing  a very important plan where as many years have been passed since that event .


Would you mind referring at least  another man with same accusation who has been arrested or eliminated  physically by them ?

Since my father made any of  his activities clear by his entering and sudden exiting   of Sepah organization and standing by the people as the I.R.Intelligence agency exactly knew about his opponent ,how they give him the authority of leaving prison ?and why they didn’t eliminate him ?As they could charge him a vary heavy decision to jail to prohibit  him from leaving the country at least .

Certainly you own know  that the military bases  of France and Israel  were also attacked the same time with that the detonation in the base of settled U.S. Navy seals in Leobnan   that tens of people were killed or injured and those three country were completely aware of entering in my father to turkey and his request to UNHCR about his refugee and also about this acceptation .


MR.ZAKERI

Probably you have the minimum information abut it  but you must do what you have to do .
From the primary times of that event in the beyrot, the western countries and Israel commenced accusing Iran in 1983 .

They were still digging the ground to find their children when the fighters of Israel ,USA and France bombed the training sites of Iran in the valley of Bogha’a  and tens of the killed and injured was the result  it. Since  that time the arrested protested and separated men from the regime  of Iran have explained  all the details of these events many times.

Detention of the wealth of Iran around the world by country like US, Europe and Japan for compensation, completely shows the sensitivity of them about this event.

So how it can be possible that an effective and involved man in those operations can be living freely thought that country had and have completely access to him and he hasn’t been arrested yet? As they utilize the consultation of a man like you!

Mr.ZAKERI only a person can play game with the life of people when he is completely out of shame and prestige


Mr.Zakeri

You said that my father were involved with the homicides of protests abroad.

Isn’t it such betrayal for the families of the victims when you are saying that?
When you’re even silent for giving any name of this man who have made these done or any name of countries which these events is happened in, to the public when these homicides have been kept as secrets by the religion owners ?

If these condition you are referring is correct, there must be any related sign of my father’s  traces is any corner of this wide world like the disaster in Mikonos Restaurant
Or the Murder of Mr.Shahpour bakhtiyar, Kazem Rajavi and …

Being strange to the true, truth and freedom

Another disclosure of you is about my father’s membership in Sepah Pasdaran-Ghods organization.

He registered in Sepah Pasdaran 1-1-1359 and resigned 6-1-1364 as all documents of it were presented to the UNHCR.

Mr.Zakeri

Not just million of our people but the majority of political leaders in the world of completely informed about the Sepah Ghods and already have its Biography until now.

Since, the birth of Sepah Ghods, this organization as a united complex with the other defacing organizations was keeping the country safe and also cooperating with the other constructing organizations for constructing roads, bringing health and transferring water supplies to the far sites inside of the country and also helping farmers in cultivating and my father like any of pioneer men in revolution invited to this complex officially. While this structure was been taken far from the nature goals of the revolution like other organizations by adventurer minority, he entered it as any other hopeful men with the hope of reaching a free and developed Iran did.

Organizations which must have been support for its own people became a wild creature an exclusive robber and target the hearths of its children.

An organization which has been an example of bravery and honor inside and outside of its nation, now its trace in the detonations and terrors is completely obvious to anyone around the world.

As being serious supporter of someone like Omar-Albashir Sodani or Bashar Al-Asad Sory, has created very serious troubles for the innocent people of Iran.

 Mr.Zakeri

You in your disclosure, name man who is Pouya the son’s of Aman which was the fake name of mine that was earned by decoding my computer during my interrogation as they took passport and transferred my father to the jail.

It is years from this happening, still my parents don’t know anything about it when as you’ve said, you resign from of any security structures left the country. (How you left the country is unclear to me.)

I surly believe that you and your co-workers have eliminated the people who have worked for the freedom though I really believe in this age of awareness; you never get permitted to keep success up in your current and further operation.



۱۳۹۱ شهریور ۱۲, یکشنبه

جوابیه به خبرچین وزارت اطلاعات


جناب حمیدرضا ذاکری
ضمن سلام و عرض ادب
جنابعالی در بخش افشاگریهای خود اتهاماتی را بر علیه پدرم امان مشایخی و اینجانب مطرح کردید که شامل موارد ذیل می باشد:
فرموده اید که رژیم تهران با وحشت از عواقب لو رفتن از همکاری تروریستی خو در اولین گام فرد کلیدی و مهم در انفجارات بیروت بنام امان لله مشایخی را بازداشت و به احتمال قوی وی را از بین می برند.

جناب ذاکری
 فتوای مرگ پدرم را از ابتدا به نظام اسلامی تقدیم داشته اید و ظاهرا از طرح بزرگی پرده بر می داری!
 در حالی که سالها از این ماجرا میگذرد آیا برایتان مقدور است که حداقل فرد دیگری را با چنین اتهاماتی که ذکر نموده اید بازداشت و یا بصورت فیزیکی از رده خارج نموده باشند را نام ببرید .

در حالیکه پدرم از ابتدای انقلاب با ورود و خروج نابهنگام  از تشکیلات سپاه و ایستادن در کنار اصلاح طلبان فعالیتهای وی بصورت علنی آشکار بوده و وزارت اطلاعات هم دقیقا از نارضایتی وی اطلاع کامل داشته,  اگر چنین است که شما می گویید چگونه اجازه خروج از زندان به وی داده اند!  و چرا از بین نبرده اند! و یا با حکم سنگین او را در حبس نگه نداشته اند! تا حداقل از خروج وی از کشور جلوگیری شود.
یقینا خود می دانید که همزمان با انفجار مقر تفنگداران آمریکامراکز نظامی فرانسه و اسرائیل هم مورد حمله انتحاری قرار گرفت ودهها تن از آنان کشته و یا زخمی شدند و هر سه کشور از لحظه ورود خود و پدرم به ترکیه و معرفی به سازمان ملل و پذیرفته شدن پناهندگی سیاسی از سوی آن نهاد به اینجانبان اطلاع کامل داشته و دارند.

جناب ذاکری

 احتمالا شما حداقل  اطلاعات را در این ارتباط دارید اما مامور و معذورید . لذا در همان ساعات اولیه حوادث در بیروت در سال 1983 غربی ها و اسرائیل انگشت اتهام را بسوی دولت ایران نشانه گرفتند.
هنوز بخشی از اجساد فرزندانشان را از زیر آوار بیرون نیاورده که جنگنده های اسرائیل ؛آمریکا و فرانسه مراکز آموزشی ایران را در دره بقاع لبنان بمباران و ده ها کشته و زخمی حاصل این عملیات ها بود و از آن زمان تا حال بنا به ادعای آنان افراد ناراضی و جدا شده از حکومت ایران بارها در دادگاههایشان جزئیات کامل این عملیاتها را ظاهرا تشریح نموده اند.

لذا با چنین شهادت ها و دیگر اسناد و مدارکی که طی این سالها ی طولانی جمع آوری شده احکام دادگاههای آنان دال بر مصادره اموال ایران در آمریکا ؛اروپا ؛ژاپن و ... جهت پرداخت غرامت به افراد صدمه دیده و دیگر بازماندگان این حوادث همه و همه نشان از حساسیت آنان نسبت به این حادثه است, حال چگونه بنا به ادعای جنابعالی فردی موثر در این عملیاتها در کشوری به زندگی خود بصورت رسمی و علنی ادامه میدهد, که در دسترس آنان قرار داشته و دارد. و قادرند به هر اقدامی چه بازداشت ؛ محاکمه و علی غیر ...علیه وی انجام دهند. در حالیکه یقینا از مشاوره فرد یا افرادی آگاه چون جنابعالی هم بی بهره نیستند. !

آقای ذاکری زمانیکه انسان تهی از شرم ؛حیا و آبرو می گردد چنین با وقاحتی جنون وار با شرف و ابرو و زندگی دیگران بازی می کند .

2- شما فرموده اید که پدر در بسیاری از قتل های سیاسیون خارج از کشور دخالت و همکاری داشته بی وفایی ؛بی مسئولیتی حتی ستم و خیانت به ملت و خانواده های مقتولین نیست !؟ که شما تا کنون نامی از این قربانیان و یا کشوری که در آن چنین جنایاتی انجام گرفته و از زیر همگان حتی صاحبان دین قتل ها پنهان مانده سکوت نموده اید !!

اگر چنین وضعیتی که که می گویی می بایستی حداقل یک پرونده بی سر و ته و ابتدایی در گوشه ای از این جهان پهناور بنام پدرم رقم خورده باشد همانند جنایات رستوران میکونوس قتل زنده یاد شاپور بخیار؛ کاظم رجوی و ...

عرض کردم افسوس از بیگانه بودند با حق ؛حقیقت و آزادگی

3- افشای دیگر شما عضویت پدرم در سپاه قدس می باشد . در حالی که ایشان در تاریخ 1-1-1359 به عضویت سپاه درآمده و طی استعفاهای مکرر خود در مورخ 6-1-1364 از این تشکیلات خارج شده و تمامی اسناد و مدارک آن تحویل سازمان ملل گردیده.

اقای ذاکری نه فقط میلیون ها هموطن خود بلکه اکثریت رهبران سیاسی ؛ نظامی و امنیتی جهان از بدو سپاه قدس و تا حال از وضعیت آن مطلع هستند و بیوگرافی آنرا در اختیار دارند.

از زمان راه اندازی سپاه پاسداران به دلیل اهدافی که در ابتدا اعلام و عمل شد, آنان دوش به دوش نهادهای نظامی در  دفاع از امنیت  به حفظ تمامیت ارضی و دیگر نهادهای تبلیغاتی و سازندگی در ساخت و ساز جاده ؛مدرسه ؛بهداشت و انتقال آب و برق به دورترین نقاط کشور و حتی همراه و همیار کشاورزان در کشت و برداشت کشاورزی فعال بوده و پدر هم همانند بسیاری از جوانان پیشتاز در انقلاب رسما به این تشکیلات دعوت به همکاری می گردد, و او هم همانند دیگر جوانان به امید رسیدن به ایرانی آزاد و آباد وارد این نهاد گردیده ,  و به مرور زمان توسط اقلیتی ماجراجو و خشونت گرا همانند دیگر نهادهای درون انقلاب از اهداف اولیه خود دور و دورتر می گردد.


نهادی که بنا بود سرچشمه رحمت و برکت و حامی و تکیه گاه امت خود باشد به مرور زمان به موجودی سرکش ؛یاغی  و راه سرکوب گری مردمان خود را پیشه نمود.
و در امر امانتداری به غارتگری بی رقیب و حال همان ملت و یا ولی نعمتان خود را به گروگان گرفته و قلب فرزندانشان را به گلوله می بندد.

نهادی که بنا بود مظهر عزت ؛شرف و ابروی ملت خود در درون و برون باشد. حال در امر ترورها ؛انفجارات ؛آشوب و بلوا و ایجاد ناامنی در هر نقطه از جهان رده پای او را می توان یافت.

یار و یاور جانیانی چون عمرالبشیر سودانی و یا بشار اسد سوری است مسبب صدمات و لطماتی عظیم در هر رده ای به ملت و مملکت خود وارد نموده اند.

4- جناب ذاکری شما در افشاگریهای خود از فردی بنام پویا فرزند امان نام برده اید که نام مستعار اینجانب رضا بوده . پس از ورود نیروهای امنیتی به منزلمان در نوراباد ممسنی در یکم مرداد 1384 ضمن بازجویی و جمع آوری اسناد و مدارک ؛گذرنامه کیس کامپیوتر به همراه خود و پدرم به بازداشتگاه نیز انتقال و  با رمزگشایی در کامپیوتر اینجانب متوجه چنین اسمی شدند.
سالها از این ماجرا میگذرد هنوز اعضای درجه یک خانواده ام نیز از چنین اسمی بی اطلاع هستند. در حالی که بنا به ادعای خودت سالها قبل از این جریانات از تشکیلات امنیتی کناره گیری و از کشور خارج شدید (نحوه خروجتان بی اطلاع هستم) .

چگونه چنین اطلاعاتی رو بدست آوردید, بدون شک همانند اندک افراد ادعای داشتن عوامل نفوزی را دارید!!! این اوج فریبکاری شماست . این بحث ها شاید برای یک اقلیت ناآگاه و بی اطلاع از ساختار حاکمیت ایران جذاب باشد .


آقای ذاکری عقل و منطق این را حکم میکند که اگر فردی با چنین پیشینه ای

که شما ادعای آنرا داشته اید چنانچه وابسته به هر نهادی ؛تشکیلاتی ؛سازمانی و نظامی بوده و ایمان صددرصد به باطلیت آن داشته باشد, به دلیلی که رها نمودن آن نمی تواند آینده وی را تضمین کند یقینا تا آخرین نفس در جایگاه اولیه خود ایستادگی و مقاومت خواهد نمود.
اگر بویی از صداقت و قطره ای از شرافت در تو یافت می شود از سوی خود و پدری که نزدیک به چهار دهه از ایام عمرش را در راه برقراری آزادی و دموکراسی در جامعه در حالی که بر خود و خانواده ش ایام را سپری نموده , مجاز و مختارید که هرگونه سند و مدرکی در این ارتباط در اختیار دارید بدون فوت وقت منتشر نمایید تا مردم چهره واقعی خائنین و خادمین خود را روشن تر دریابند ..

ایمان دارم که تو و دیگر همفکرانت طی سه دهه انسانهای وطن پرست و آزادی خواه بی شماری را با چنین روش های ناجوانمردانه از صحنه مبارزاتی علیه نظام استبداد ناکام و از دایره خارج نمودید. هر چند معتقدم که در عصر حاظر بیداری و هوشیاری توده مردم دیگر اجازه کامیابی در ماموریت های آتی را به تو و یارانت نخواهد داد.
آقای ذاکری حال چرا راه را گم کرده بجای آمریکا و اسرائیل اتهام جاسوسی برای امارت را مطرح نمودید !!!مورچه چیه که کله پاچه آن.....

http://www.persian.se/article6.html



۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

آقای خاتمی ولایت در حال سقوط است و هیچ معجزه ای فریاد رس نیست

جناب سید محمد خاتمی اظهارات و درخواست های حد اقلی شما به نمایندگی از سوی جبهه ی اصلاحات از حاکمیت سرکش نیت خیر خواهانه شما و یارانتان برای رسیدن به حداقل آرامش و جلوگیری از صدمات و لطمات بیشتر به مملکت ,ملت و انقلاب است هر فردی که حداقل شناختی از راه ,روش و منش شما داشته باشد برایش قابل فهم و درک و احترام است در حالیکه خود شما بهتر از هر فرد دیگری می دانید و به آن ایمان دارید. راهی که آقای علی خامنه ای و مریدانش سالهاست برگزیده اند نه قابل اصلاح و نه برگشتی از آن میسر است تا حال بشر از ابتدای خلقت که غرش برآورد که منم تا حال اینچنین بوده و هست و خواهد بود خصلت جهل , جاهلیت,خودخواهی و خود پرستی زمانی هم که قدرت بی مهار و سرکش که در ید آن قرار گرفته و توجیهاتی همچون قوم, نژاد,ملیت,مذهب را به سلاح و شمشیر تبدیل نموده انتهای آن جز فاجعه که نه خود بلکه بسیاری گناهکار و بی گناه را هم قربانی نموده و می نماید تا او به زمین غلتانیده شود اگر به گذشته دور نرویم و شاهان ,خوانین,سلاطین ودیگر بت هایی چون لنین,استالین,هیتلر,موسولینی,عیدی امین,صدام و ___باید با کمال تاسف گفت نظام ولایت هم سالهاست از ریل خارج و با شتاب سرسام آوری به این قشون بدنامان تاریخ پیوند ناگسستنی خورده و حال تا خرخره در منجلابی که یاران مستبد ولی در آن غرق و دفن شده گرفتار و نه شما و نه هیچ معجزه ای چه زمینی و یا آسمانی قادر به نجات این بت بنام ولایت نخواهد بود جز انتظار و نظاره در سقوط و متلاشی شدن قطاری که مستبدان وطنی خود بارها فرموده اند سرنشینان آن هستند و بدون ترمزدر حال تاختن درسراشیبی فنا و نیستی می باشند.

۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

سجده در برابر القاعده و وهابیون در برابر شیعه کشی مقام عظمای ولایت

امروز خبری تکان دهنده در بعضی از سایتها و رسانه ها مبنی بر قتل علی رضا عسکری درج گردیده امیدوارم که عاری از حقیقت باشد اما اگر غیر از این باشد و این جنایت توسط هر فرد , گروه , سازمان و یا هر دولتی انجام گرفته باشد عملی است غیر قابل بخشش و ایمان دارم نه اینکه ملت بزرگ ایران هرگز آن را فراموش بلکه یقینا عاملین و آمرین آن را بی مجازات نخواهد گذاشت اما روی سخن من با اشغال گران حاکم بر مملکتم ایران است که سه دهه همانند اقوام دوران بربریت با قساوت و شقاوت تمام .دهها هزار جوان سرافراز از کرد,لربلوچ,عرب, فارس ,ترکمن ,آذری و وابسته به هر دین و آیین در حالیکه حاکمیت بنام تشیع اما بچه شیعه ها به مراتب ستمی که بر آنان روا داشته و شیعه کشی که در سه دهه توسط این علمای مدافع تشیع براه افتاده باید در برابر القاعده و وهابیون افراطی و جنایاتی که در عراق, پاکستان, یمن و عیره روا داشته بر آنان سجده نمود اینان به دلیل سهل انگاری و عدم لیاقت و بی توجهی در جادهها و به دلیل گسترش فقر, بیماری, اعتیاد و ادامه جنگ بی هدف (پس ازفتح خرمشهر) صدها هزار ایرانی را به کام مرگ هدایت و فقط و فقط برای بقای خود و جهت تارج و غارت بی حد حصر که حال شاهد لشکریانی از اشراف زادگان نوظهور و فاقد بی اصل و نصب در درون قلب ولایت رشد ونمو یافته آیا بهتر نیست دست از تظاهر و فریب به عنوان حامی ملت برداشته و خفه شوید

خبر مربوط به قتل علی رضا عسکری

۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

از نعمت الله نصیری تا حیدر مصلحی


نه بیگانه ,نه شاه و نه ولایت بلکه این ماییم بنام ملت که به دلیل عدم خودباوری همیشه احساس نموده که هنوز در دوران کودکی به سر میبریم و دائما به دلیل وحشت و گریز از مسئولیت پذیری تاریخی خود از پدری نالایق و ظالم در رویا و خیال خود باتغییر نمودن شکل و شمایل ظاهری از جمله ,کلاه,تاج و عمامه خود را فریب داده و با دادن وکالت تام الاختیار و بلا عزل به آنان نه ملت و مملکت, بلکه کتاب مقدسمان بنام حریم خصوصیمان به آنان هدیه داده از نعمت الله نصیری تا حیدر مصلحی در دایره ای مخلوط از تاج و عمامه که از جهل و جور و فساد بنا گردیده و ملت را در قلب آن به اسارت درآوردند .طبق تجربیات بی ثمر که همه استبدادیان به دلیل تهی بودن از فکر واندیشه دائما تلاش نموده که اقدامات شکست خورده همسنگران اسبق خود را به دلیل وا ماندگی از خیزش ملت مجددا به بوته آزمایش بگذارند ,می کوشند تا بخشهایی از ستم ها و ظلم ها که در محدوده انسانیت انسانها روا داشته جهت گسترش رعب و وحشت بیشتر بر ملا نمایند آن هم زمانی که ستم کاران احساس می نمایند که توده ی ستم دیده ملت به سوی اتحاد و همبستگی جهت رهایی از سیطره ظالمان به پیش میرود بعلاوه حریم شکنی اینان تازگی ندارد رهبران جوامع پیشرو با اعزام فرزندان خود به اقسا نقاط جهان صاحب علم و صنعت تجربیات آنان را توسط همان سفیران جهت پیشرفت و ترقی ملت به مملکت خود انتقال دهندولی نظامهای ظالمی که طی یک قرن اخیر بر ما حاکم گردیده با انتقال درندگان امنیتی خود به کشورهایی همچون چین , کره شمالی ,بلاروس و ____ تجربیاتی چون ساخت سلول و ابزارهای پیشرفته جهت مهار , سرکوب , شکنجه و غیره را به ارمغان آورده اند

۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

ضمن سلام
نام من سبز است

پدرم در 22 بهمن 1357 تولد یافت و به همراه میلیونها نفر از برادران و خواهران خود در راهپیمایی معروف به کره ماه جهت دیدار با مظهر عدالت و آزادی از باب رفع عطش یک قرن و ناکام مانده از بحر قطره ای

پدربزرگم را در 28 مرداد 1332 سر بریدندجد بزرگم بنام مشروطه نام معرف حضورتان هستچرا تا این درجه اجعاف , واقعا مگر می شود در برابر تابیدن خورشید را گرفت؟خود می دانی که من نه حرامزاده ام و نه لقمه حرام چرا نمی پذیرید حقیقت را بر عکس تلاش شما بر این امر حرام نیست بر عکس گذشته من دارای شناسنامه ای رسمی و کامل هستم می دانی ثفاوت من سبز با شما و حتی پدر خود (22 بهمن ) در فکر و اندیشه من عشق به همه هستی نه بصورت گزینشی به همین دلیل همراه با پدران و مادران خود در شکستن بت همراه هم اما هرگز دیگر بتی را نخواهم ساخت که دیگر ندا ها و سهراب ها را باز از دست دهیم هرگزاندیشه من سبز باور کنید که یقین دارم که می دانی سراسر توام با بشر دوستی ، شرافت ، عزت و استقلال خود و ملت و مملکت استوار استمن سبز شیفته آزادیم، من سبز تشنه عدالتم ، من دمکراسی که حق همه بشریت است طلب میکنم من سبز یک اصلاح گر تمام عیارم نه شورشیم و نه دیگر انقلابی را طالبم که یقین دارم هر دو فنای ایران و ایرانی را مهیا میکند . باور کنید فقط و فقط اصلاح ، اصلاح و اصلاح در تمامی امور قدمی هم به عقب نمی توانم بردارم که ایمان دارم این شمایید که بیش از حد معمول قدم برداشته تا درجه ای که فشار نعلین شما بر گلویم کاملا لمس نموده ام .پس شما باید به عقب برگردید عقب نشینی من جز مرگ ارمغانی برای من ندارد شما و یارانتان دائما در حال فتح قلعه های رنگارنگ هستید اگر لحظه ای پایین را نگاه کنید به روشنی کویری سوزان و مرگ آوری را می بینید که میلیونها هموطن تو و من در این کویر در حال جدال با مرگند شما کسانی را انسان میدانید که در برابرتان زانو بر زمین زند در غیر این صورت همه حشره ای بیش نیستند .شبی از شبهای ماه مبارک رمضان 1384 که خود و پدرم در سلولهای انفردای سربازان امام زمان در شیراز بودیم افطار فرارسید سلولی که پدر در آن اسیر بود چند سلول جلوتر بود نگهبان صدای پدر زد که لیوان (پلاستیکی ) را بده برای چای . وی گفت که لیوان خیلی کثیف که نگهبان با غرش به وی گفت خودت کثیفی ، وطن فروش ، کافر و ...بعد از آزادی روزی از پدرم سوال کردم که چرا کلمه کافر گفتند هر کس حضرت آقا را قبول نداشته باشد از دید این دوستان مسلمان نیست وی گفت بارها این بحث با آقایان که رسما خود را مالک اشتر و ما را یاران طلحه و زبیر می نامند در درون بازداشتگاه اطلاعات و سلولهای سپاه پاسداران و حتی بنوعی در دادگاه انقلاب مطرح و بحث شدهالبته تلاش دارم سری به دفترچه خاطرات پدرم بزنم با نام( آه و اشک ) و بخش هایی که از دوران اسارت و آوارگی مشترک بود به
رهروان جنبش سبز تقدیم کنم هر چند پدرم حاضر نیست از دایره آن تعهدات اخلاقی خود پا فرا نهد با همه ستم ها ، زندانها و حال در سن پنجاه سالگی شبی با رها نمودن خانه و کاشانه خود به غربت پناه برد و خانواده پنج سال است که او را یا پشت میله ها و یا تلفن ارتباط دارد .در بخشی نوشتآن سحرگاهی که یاران گذشته با بی پروایی به حریم خانه ای هجوم آوردند و دستبند مشترکی بر دستهای من و رضا زدند بلکه اسناد ، مدارک ، نوشتهای سه دهه بصورت روز مره که صد برگ می شد ، کامپیوتر، گذرنامه و ... را جمع کردند آن فردی که مسئول اکیپ بود نگاهی خشم آلود به تصویر آیت ا... منتظری که در دو دهه گذشته در منزلم آویزان بوده نمود .پس از انتقال از نورآباد ممسنی به بازداشتگاه اطلاعات در شیراز در سرازیری دشت ارژن ماشینی که رضا در آن غل و زنجیر بود از کنار ماشینی که خودم (تویوتای دو کابین )درآن دست و پاهایم هم در غل و زنجیر بود عبور و آهی کشیدم مسئولی که در صندلی جلوی ماشین نشسته بود سرش را برگرداند به سویم گفت مشایخی چرا ناراحتی گفتم نه. گفت می دانی امام زمان بدلیل خدمات گذشته ات به انقلاب و جبهه و جنگ دوستت دارد که بدست ما گیر آفتادید تا در خروج از کشور در دام اجانب .ادامه داد که کار، کار شیطان است گفتم کدام شیطان گفت همان شیطانی که رهبرتان (منظور آیت ا... منتظری و عکس در خانه ) را در سن هفتاد سالگی فریب داد تو و دوستانتان را هم فریب داده ...